از روزها و سالهای دور از تو نگویم که مانند است به شب
که مانند است به اوج چله ی زمستان هر شب غمت در دل است
و عشقت در سر و هر صبح عشقت در دل و خاطرت در سر طلوع کن
طلوع کن طلوع کن صبحم را که عمری ست بی خورشید روزهایم شب می شود
:: برچسبها:
دلنوشته فراق,
|